ریحانه عاملنیک | شهرآرانیوز؛ زیارت ناحیه، زیارتنامهای است منسوب به حضرت ولیعصر (عج) که مرحوم شیخعباس قمی در کتاب خود، «نفسالمهموم»، فرازهای آن را به حضرت نسبت میدهد و یکی از اسنادی است که از آن میتوان برای شناخت امامحسین (ع) بهره گرفت. براساس یکی از فرازهای این دعا، امامحسین (ع) سند و پشتوانه قرآن خوانده شده اند. در این فراز آمده است: «کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً؛ یعنی تو فرزند پیامبر و سند قرآن هستی».
سند به معنی تکیهگاه و پشتوانه است و بهراستی که جز این نیست. با نگاهی به سیره امامحسین (ع) درمییابیم که حضرت در زمان حیاتشان، مردم را با کلام قرآن بهسمت خیر و صلاح میخواندند و در مناسبتهای مختلف از آیات کتاب خدا بهره میگرفتند و پس از شهادتشان نیز سر مبارکشان بر بالای نیزه همچنان قرآن را تلاوت میکرد. در ادامه، برخی آیاتی را که ایشان از آغاز نهضت عاشورا تا پایانش از آن بهره گرفتهاند، بررسی میکنیم.
با مروری بر حرکت امامحسین (ع) درمییابیم که ایشان در بیشتر مواقع برای انتقال پیام نهضت و علت قیامشان از آیات قرآن بهره گرفتهاند؛ آنچنان که در روزهای آغازین این نهضت در پاسخ ولیدبنعتبه، کسی که در زمان معاویه در سال ۵۷هجریقمری والی مدینه بود و بعد از معاویه پسرش یزید بر حسب وصیت پدرش، به او نامه نوشت و دستور داد که بهمحض دریافت نامه، از امامحسین (ع) برای او بیعت بگیرد، ابتدا آیه شریفه «اِنَّما یُریدُا... لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا (آیه ۳۳، سوره احزاب) را خواندند؛ یعنی ما خاندانی هستیم که گناه و معصیت و خطا و اشتباه از وجودمان بهدور است؛ [حال شما مرا به بیعت با یزید فرامیخوانید؟]» ایشان با بهره گرفتن از این آیه، نظر خود را درباره بیعت با یزید بیان فرمودند.
بنا به منابع مکتوب که به شرح سفر امامحسین (ع) پرداختهاند، آن حضرت زمانی که در ماه شعبان وارد شهر مکه شدند، این آیه شریفه را خواندند: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیل؛ یعنی، چون بهسوى [شهر]مدین رو نهاد [با خود]گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند». (قصص، ۲۲).
براساس تفاسیر قرآن کریم، حضرت موسی (ع) زمانی که تصمیم گرفت بهسوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز بود و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان جدا محسوب میشد برود، تنها و غریب بود و میدانست سفری سخت پیشرو دارد و تنها یک سرمایه بزرگ همراه داشت؛ سرمایه ایمان و توکل بر خدا، از اینرو از پروردگار درخواست یاری و هدایت کرد. امامحسین (ع) نیز در آغاز راهی دشوار قرار داشتند و نیک میدانستند که در این مسیر، یاوری جز خدای متعال و سرمایهای جز ایمان و توکل نخواهند داشت.
در طول سفر امامحسین (ع) بهسمت عراق، خبرهای ناگواری به امام (ع) رسید. یکی از این اخبار مربوطبه شهادت مسلمبنعقیل در کوفه و همچنین شهادت هانی، قیسبنمسهر صیداوی و عبدا... بنیقطر بود. آمده است زمانی که خبر شهادت قیسبنمسهر صیداوی به حضرت امامحسین (ع) رسید، چشمهایشان پر از اشک شد و این آیه شریفه را تلاوت کردند: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا ا... عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلا؛ درمیان مؤمنان، مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند، صادقانه ایستادهاند.
بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند) و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند». (احزاب، ۲۳). همچنین زمانی که در ثعلبیه به امامحسین (ع) خبر شهادت مسلمبنعقیل و هانی را دادند، امام فرمودند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ؛ ما از آن خداییم و بهسوى او بازمیگردیم». (بقره، ۱۵۶). آمده است که امام پیوسته این جمله را تکرار مى کردند.
امامحسین (ع) در شب یکشنبه بیستوهشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن بهسوى مکه که فرزندان، برادرزادگان، برادرانشان و بیشتر افراد خاندانشان همراهشان بودند -جز برادرشان محمدبنحنفیه- این آیه شریفه را قرائت فرمودند: «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [درحالىکه]میگفت: «پروردگارا! مرا از [دست]گروه ستمکاران نجات بخش». (قصص، ۲۱).
برپایه این آیه، حضرت موسی (ع) برای رهایی از شر فرعونیان از مصر بهسوی مدین خارج شد. (جامعالبیان فىتفسیرالقرآن، ج ۲۰، ص ۳۴). بهگفته کارشناسان، امامحسین (ع) با خواندن این آیه، حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی (ع) از مصر تشبیه کردند؛ همچنانکه حضرت موسی (ع) از ترس فرعون مصر، ناچار به ترک شهر و دیار خود شد، امامحسین (ع) نیز بهخاطر فرعون زمان خودشان، مجبور شدند خانه و کاشانه و دیار خود را ترک کنند.
نقل است در ایامى که سیدالشهدا (ع) در مکه بودند، یزید «عمروبنسعید» را که والى مدینه بود، همراه سپاهى به مکه فرستاد و او را امیرالحاج قرار داد و سرپرستى امر حج را در موسم به او سپرد و توصیه کرد که هرجا به امام حسین دست یافت، او را ترور کند. امامحسین (ع) چون از ماجرا آگاه شدند، براى اینکه حرمت خانه خدا با ریختن خونشان زیر پا گذاشته نشود و نقشه ترور ناکام بماند، به عمره اکتفا کردند و از مکه بیرون آمدند. آمده است وقتى امامحسین (ع) از مکه بیرون آمدند، فرستادگان عمروبنسعیدبنعاص به فرماندهی یحییبنسعید راه آن حضرت را بستند و با یاران امام (ع) درگیر شدند.
امامحسین (ع) و یارانشان بهسختى مقاومت کردند. پس از آن، امام (ع) به راه خویش رفتند که بر او فریاد زدند: «اى حسین! مگر از خدا نمیترسى؟ از جماعت بیرون میشوى و میان این امت تفرقه میاندازی!»، (طبری، محمدبنجریر، تاریخالامم و الملوک، ج ۵، ص ۳۸۵) امامحسین (ع) در پاسخ به آنان، این آیه شریفه را خواندند: «لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ؛ عمل من براى من و عمل شما براى شماست. شما از آنچه من انجام میدهم، بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام میدهید، بیزارم.» (آیه ۴۱، سوره یونس).
خطبه امامحسین (ع) در کربلا در روز عاشورای سال ۶۱هجریقمری خطاب به لشکریان عمربنسعد خوانده شد. امامحسین (ع) در این خطبه، خود را معرفی کردند.
سپس دعوت کوفیان را علت آمدنشان به عراق دانستند و با نام بردن از برخی نویسندگان نامهها که در لشکر ابنسعد بودند، دعوت آنان را یادآوری و بر نپذیرفتن ذلت و بیعت نکردن با یزیدبنمعاویه تأکید کردند. بهگزارش ابومخنف، تاریخنگار واقعه کربلا، نویسندگان نامهها دعوت خود را انکار کردند. امامحسین (ع) از لشکریان عمربنسعد خواستند که سخنانشان را بشنوند و در جنگ عجله نکنند تا آنان را پند دهند. همچنین از آنان خواستند به ایشان فرصت دهند که دلیل آمدنشان به کوفه را توضیح دهند تا امر بر آنها مشتبه نشود.
ایشان در پایان این خطبه، آیه «إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ» (و من به خدای خود و خدای شما پناه میبرم از اینکه عزم آزار و سنگسار مرا کنید.) (آیه ۴۴، سوره دخان) که به داستان حضرت موسی (ع) در برابر لجاجت فرعونیان اشاره میکند و نیز آیه ۴۰ سوره غافر «.. بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ؛ و موسی گفت: من به خدای آفریننده من و شما (و همه عالم) از شر هر (کافر) متکبری که به روز حساب ایمان نمیآورد، پناه میبرم» را قرائت کردند.